تابستون رفتم دو ماه ایران... جدا از چنتا اتفاق که حالمو حسابی گرفت، سفر خوب و مفیدی بود...! تونستم مامان بزرگ خوشگلم و کامیار که الان ۵ سالش شده و حسابی وروجک شده رو ببینم که دلم حسابی برای جفتشون لک زده بود... به همراه خوانواده رفتیم عروسی عزیزی که برای بار سوم عروسی میکرد :)) دوستای راهنماییم سیما، سارا، ساقی و نادیه رو از نزدیک دیدم.،، (به جز سارا که یه صفایی به صورتش داده بود بقیه تغییر چندانی نکرده بودن)، مخاطب های سابق وبلاگ، بلورچی و زارع رو باهاشون قرار گذاشتم و زیارت کردم...! فهمیدم ارادت هایی که به جفتشون داشتم یک طرفه نبوده و جفتشون شام مهمونم کردن! و خلاصه حالی به دندونام دادم و حسابی خرجشون کردم که قابل تحمل تر بشم تازه ۳،۴ تا خواستگارم پیدا شد اما دریغا که من قبلا رزرو شدم،،،! :))
tu est mon amour de ma vie...برچسب : ایران, نویسنده : kiarokh بازدید : 105