یک سال تحصیلی دیگه تموم شد اما تنها آغازی بود برای پخته شدنِ من...! یاد گرفتم زندگی به اون سادگی که فکر میکردم نیست و احتمال غرق شدن توی مشکلات خیلی زیاده... همه چی قرار نیست مثل برنامه پیش بره... اینکه سختی زندگی چندین برابر خوبیاشه اما همون خوبیا ارزش زنده بودن رو دارن...فهمیدم دکتر شدن اشتیاق منه... هیچ چیزی رو بیشتر از اون نمیخوام...! حتی میخوام خودم و زندگیم رو قسمت کنم بین کسانی که بهم نیاز پیدا میکنن... البته الان که نه وقتی که خانوم دکتر شدم چون الان فایده نداره زیاد! دیگه لازم نیست تک تکِ اتفاقات زندگیم رو برای همه توضیح بدم...! دارم بزرگ میشم و حریم شخصی خودم رو پیدا میکنم... استقلا,انگار,کیارخ,بزرگ ...ادامه مطلب